برای هر فردی که رویای تحصیل در چین را در سر دارد، آشنایی با ساختار و فلسفه نظام آموزشی این کشور نه تنها جالب، بلکه یک ضرورت است. سیستم آموزشی چین، که بزرگترین سیستم دولتی جهان به شمار میرود، مجموعه عظیم و متمرکزی است که توسط وزارت آموزش این کشور اداره میشود و نقشی کلیدی در استراتژی مدرنسازی و پیشرفت ملی ایفا میکند. اما این سیستم عظیم دقیقاً چگونه کار میکند؟ دانشآموزان از کودکی تا ورود به دانشگاه چه مسیری را طی میکنند و تمرکز اصلی آموزش بر چه مفاهیمی استوار است؟
درک این ساختار به شما کمک میکند تا با دیدی بازتر برای آینده تحصیلی خود برنامهریزی کنید و بدانید که چرا دانشگاههای این کشور تا این حد در سطح جهانی معتبر هستند. در این راهنما، به سفری در دل این سیستم میرویم تا شما را برای موفقیت در فرآیند تحصیل در چین آمادهتر کنیم. برای برداشتن گامی محکمتر و دریافت مشاوره تخصصی متناسب با شرایط خودتان، توصیه میکنیم یک جلسه مشاوره پذیرش تحصیلی رزرو کنید تا کارشناسان موسسه اعزام دانشجوی علمی نو شما را در تمام مراحل این مسیر هیجانانگیز همراهی کنند.
سیستم آموزشی چین
سیستم آموزشی چین، همچون هرمی عظیم، بر پایهای گسترده و مستحکم بنا شده است. این سفر آموزشی خیلی پیشتر از مدارس اجباری و با تاکید روزافزون بر اهمیت رشد در دوران کودکی آغاز میشود. این مرحله، در کنار ۹ سال تحصیلات اجباری رایگان، شالوده اصلی سیستم را تشکیل میدهد و هدف آن، فراهم کردن نقطه شروع استانداردی برای تمام کودکان کشور است. در ادامه، این مسیر به دو شاخه اصلی تقسیم میشود که سرنوشت تحصیلی و شغلی میلیونها دانشآموز را رقم میزند.
بخش اول: سنگ بنای آموزش (از ۳ تا ۱۵ سالگی)
۱. آموزش پیشدبستانی (۳ تا ۶ سالگی): آغاز راه
در چین، آموزش پیشدبستانی به عنوان یک بخش حیاتی از نظام آموزشی شناخته میشود، هرچند که نه اجباری است و نه رایگان. این دوره که برای کودکان ۳ تا ۶ساله طراحی شده، در مهدکودکها و مراکز پیشدبستانی ارائه میشود. هدف اصلی در این مرحله، رشد همهجانبه کودک است؛ یعنی پرورش مهارتهای اجتماعی، عاطفی و شناختی برای آمادهسازی او جهت ورود به مدرسه. فعالیتها اغلب مبتنی بر بازی هستند تا رشد فیزیکی، اخلاقی، فکری و هنری کودک به شکلی هماهنگ اتفاق بیفتد. با وجود رایگان نبودن، دولت تلاشهای چشمگیری برای فراگیر کردن آن انجام داده و با حمایتهای مالی، به خانوادهها در پرداخت هزینهها کمک میکند.
۲. شروع ۹ سال تحصیلات اجباری و رایگان (۶ تا ۱۵ سالگی): پایه اصلی
سنگ بنای اصلی سیستم آموزشی چین، قانون «۹ سال تحصیلات اجباری» است که در سال ۱۹۸۶ تصویب شد. این قانون تمام کودکان را، صرفنظر از جنسیت، قومیت یا نژاد، ملزم میکند که از سن ۶ سالگی به مدت ۹ سال به مدرسه بروند. هزینه تحصیل در چین در این دوره توسط دولت تأمین میشود و کاملاً رایگان است (گرچه ممکن است مدارس هزینههای جانبی جزئی برای کتاب یا لباس فرم دریافت کنند).
این سیاست موفقیتی بزرگ بوده و طبق آمار وزارت آموزش، بیش از ۹۹ درصد کودکان در سن تحصیل از این آموزش بهرهمند میشوند. این دوره ۹ساله خود به دو بخش تقسیم میشود:
- دبستان: یک دوره ۶ساله (از ۶ تا ۱۲ سالگی) که در آن دروسی مانند چینی، ریاضی و انگلیسی در کنار هنر، موسیقی و ورزش گذاشته میشود.
- راهنمایی: یک دوره ۳ساله (از ۱۲ تا ۱۵ سالگی) که تحصیلات اجباری را تکمیل میکند. پایان این دوره، اولین بزنگاه مهم تحصیلی برای دانشآموزان است.
بخش دوم: دو راهی سرنوشتساز پس از ۱۵ سالگی
پس از اتمام ۹ سال تحصیلات عمومی، سیستم آموزشی از حالت «همگانی» به حالت «گزینشی» تغییر میکند. در این نقطه، آزمونی سرنوشتساز مسیر دانشآموزان را به دو شاخه کاملاً متفاوت آکادمیک و فنی-حرفهای هدایت میکند.
۱. آزمون ورودی دبیرستان
دانشآموزانی که میخواهند مسیر سنتی و آکادمیک را برای رسیدن به دانشگاه طی کنند، باید در آزمون ورودی دبیرستان که به آن «ژونگکائو» میگویند، شرکت کنند. این آزمون اولین فیلتر مهم در زندگی تحصیلی یک نوجوان ۱۵ساله است. نمرات بالا در این آزمون، مجوز ورود به دبیرستانهای معتبر و باکیفیت است؛ دبیرستانهایی که به عنوان سکوی پرتابی مطمئن برای موفقیت در آزمون ورودی دانشگاه (کنکور) شناخته میشوند. همین موضوع رقابتی شدید و نفسگیر را در این سن ایجاد میکند.
۲. شاخههای دبیرستان (۱۵ تا ۱۸ سالگی): انتخاب مسیر
دوره دبیرستان، که ۳ سال طول میکشد، دیگر اجباری و رایگان نیست و به دو مسیر اصلی تقسیم میشود:
مسیر آکادمیک: این مسیر که محبوبترین انتخاب است، تنها یک هدف دارد: آمادهسازی دانشآموز برای «گائوکائو» (Gaokao) یا همان کنکور سراسری چین. برنامه درسی بسیار فشرده و سختگیرانه است و تمام فرهنگ مدرسه حول محور کسب بهترین نتیجه در این آزمون نهایی شکل گرفته است.
مسیر فنی-حرفهای: با توجه به نیاز روزافزون اقتصاد چین به نیروی کار ماهر، دولت اهمیت استراتژیک زیادی برای این مسیر قائل شده است. دانشآموزان در این مدارس، مهارتهای تخصصی و فنی را برای ورود مستقیم به بازار کار میآموزند. با این حال، به دلیل ترجیح فرهنگی جامعه به تحصیلات دانشگاهی، بسیاری از والدین هنوز این مسیر را گزینهای کماعتبارتر و مخصوص دانشآموزانی میدانند که در آزمون «ژونگکائو» موفق نبودهاند.
این ساختار هرمی که با آزمونهای گزینشی «ژونگکائو» و «گائوکائو» تعریف میشود، موتور محرک رقابت شدید در آموزش چین است و باعث شده تا خانوادهها سرمایهگذاری هنگفتی روی کلاسهای کمکآموزشی و تقویتی کنند؛ صنعتی عظیم که به آن «آموزش در سایه» میگویند.
بخش سوم: آموزش عالی
در قله هرم آموزشی چین، بخش آموزش عالی قرار دارد؛ سیستمی عظیم و رو به رشد که با داشتن بیش از ۴۴ میلیون دانشجو، بزرگترین جمعیت دانشجویی جهان را در خود جای داده است. این بخش خود نیز یک هرم کاملاً مشخص است: در رأس آن تعداد معدودی از دانشگاههای تراز اول و مشهور جهانی قرار دارند و در لایههای پایینتر، سایر دانشگاهها و کالجها جای گرفتهاند. ورود به این هرم و جایگاه هر فرد در آن، تقریباً به طور انحصاری توسط نمره او در آزمون سرنوشتساز «گائوکائو» تعیین میشود.
۱. پروژههای دولتی برای ساختن دانشگاههای جهانی
جایگاه ویژه دانشگاههای برتر چین یک شبه به دست نیامده، بلکه حاصل سیاستهای هدفمند و کلان دولتی است. از دهه ۱۹۹۰ میلادی، دولت با راهاندازی پروژههای بلندپروازانه، بودجه و منابع عظیمی را به سمت گروهی منتخب از مؤسسات سرازیر کرد. هدف واضح بود: تبدیل این دانشگاهها به مراکز تحقیقاتی در کلاس جهانی که بتوانند در عرصه بینالمللی رقابت و متقاضیان تحصیل در چین زیادی جذب کنند. در مطلب دانشگاه های مورد تایید وزارت علوم در چین میتوانید بهتر با دانشگاههای برتر این کشور آشنا شوید.
پروژه ۲۱۱: این طرح که در سال ۱۹۹۵ آغاز شد، اولین گام بزرگ بود و هدف آن تقویت حدود ۱۰۰ دانشگاه کلیدی برای ورود به قرن ۲۱ بود. (نام آن نیز ترکیبی از «قرن ۲۱» و «۱۰۰ دانشگاه» است).
پروژه ۹۸۵: این پروژه که در ماه مِی سال ۱۹۹۸ (به همین دلیل ۹۸/۵ نامیده شد) معرفی شد، انحصاریتر بود. از میان دانشگاههای پروژه ۲۱۱. حدود ۴۰ دانشگاه برای دریافت بودجه و حمایتهای مضاعف انتخاب شدند تا به جایگاه «دانشگاههای پیشرو در سطح جهان» دست یابند.
اتحادیه C۹: این اتحادیه که در سال ۲۰۰۳ شکل گرفت، پیمانی رسمی میان ۹ دانشگاه برترِ پروژه ۹۸۵ است و اغلب از آن به عنوان «آیوی لیگ چین» یاد میشود. دانشگاههای بزرگی مانند دانشگاه پکن، شینهوا، فودان و شانگهای جیائو تونگ اعضای این گروه هستند.
این عناوین به نمادهای قدرتمندی از اعتبار تبدیل شدهاند که هم در داخل و هم در خارج از چین تأثیرگذارند. این دانشگاهها نه تنها آرزوی تمام دانشآموزان چینی و معیار استخدام شرکتهای بزرگ هستند، بلکه به دلیل شهرت جهانیشان، به گزینههای برتر برای دانشجویان بینالمللی که قصد تحصیل در چین را دارند، تبدیل شدهاند.
۲. مدارک دانشگاهی و طول دوره تحصیل
سیستم آموزش عالی چین مدارک تحصیلی استانداردی را ارائه میدهد که طول دورههای آن با هنجارهای بینالمللی قابل مقایسه است.
کارشناسی: دوره استاندارد کارشناسی معمولاً ۴ سال طول میکشد، هرچند در رشتههایی مانند پزشکی این دوره ممکن است ۵ساله باشد.
کارشناسی ارشد: این دوره معمولاً ۲ تا ۳ سال زمان میبرد. اخیراً بسیاری از دانشگاهها دورههای کارشناسی ارشد حرفهای (Professional Master’s) را از دو سال به سه سال افزایش دادهاند. این تغییر به دانشجویان فرصت بیشتری برای تحقیق، نوشتن پایاننامه و گذراندن دورههای کارآموزی ارزشمند میدهد تا شانس خود را برای استخدام افزایش دهند.
دکتری: بالاترین مدرک دانشگاهی، یعنی دکتری، به طور معمول به ۳ تا ۴ سال تحصیل پس از دوره کارشناسی ارشد نیاز دارد. برخی دانشگاهها همچنین برنامههای دکترای مستقیم را برای دانشجویان ممتاز مقطع کارشناسی ارائه میدهند که این دورههای یکپارچه معمولاً ۴ تا ۵ سال طول میکشند.
فرهنگ آموزشی در چین
در قلب نظام آموزشی چین، نهاد قدرتمند و فراگیری وجود دارد: آزمون. فرهنگ آزمونمحور در چین صرفاً یک روش ارزیابی نیست، بلکه اصلیترین نیروی سازماندهندهای است که برنامه درسی، شیوههای تدریس و مسیر زندگی میلیونها نفر را تعیین میکند. این ضرورت، بیش از همه در آزمون ورودی دانشگاهها، یعنی «گائوکائو»، تجلی مییابد.
۱. صنعت تدریس خصوصی و سیاست «کاهش دوگانه»
فشار زیاد برای قبولی در آزمونها باعث شده بود که بازار کلاسهای خصوصی و تقویتی بسیار داغ شود و خانوادهها هزینههای زیادی برای آن بپردازند. به همین دلیل، دولت چین در سال ۲۰۲۱ با قانونی به نام «کاهش دوگانه»، این کلاسها را محدود و تکالیف مدارس را کم کرد تا از استرس دانشآموزان و فشار مالی بر خانوادهها بکاهد. اما چون اهمیت آزمون اصلی (گائوکائو) تغییری نکرد، این کلاسها از بین نرفتند، بلکه به صورت مخفیانه و گرانتر به کار خود ادامه دادند.
فلسفه کنفوسیوس که بر احترام، اخلاق، نظم و کار گروهی تأکید دارد، هنوز هم در مدارس چین بسیار تأثیرگذار است. مفاهیمی مانند انساندوستی، ادب، احترام به بزرگترها، خرد و صداقت در درسها گنجانده شدهاند. به همین دلیل، کلاسهای درس در چین بسیار منظم هستند، معلم احترام بالایی دارد و موفقیت کل گروه از موفقیت یک فرد مهمتر در نظر گرفته میشود.
۳. برنامه درسی ملی و آموزش ایدئولوژیک
محتوای آموزشی در سراسر چین توسط یک چارچوب درسی استاندارد ملی که توسط وزارت آموزش تعیین میشود، اداره میگردد. اگرچه مقامات محلی انعطافپذیریهایی دارند، اما دروس اصلی در سراسر کشور یکسان است. این برنامه جامع شامل دروسی چون زبان چینی، ریاضیات و یک زبان خارجی (معمولاً انگلیسی) در کنار علوم، تاریخ، هنر و تربیت بدنی است.
با این حال، یک جزء غیرقابل مذاکره در تمام سطوح، آموزش ایدئولوژیک و سیاسی است. دروسی مانند «اخلاق و حاکمیت قانون» در مدارس راهنمایی و دورههای مشابه در دانشگاهها اجباری هستند. هدف صریح این آموزشها، نهادینه کردن ارزشهای اصلی سوسیالیستی، میهنپرستی و وفاداری به حزب کمونیست چین است تا هویت ملی یکپارچه حفظ شده و نسل آینده با اهداف سیاسی و اجتماعی دولت همسو باشد.
این ماشین عظیم آموزشی توسط یک چارچوب قانونی و اداری متمرکز اداره میشود که در عین حفظ کنترل شدید دولت بر هسته سیستم، به مدارس خصوصی و بینالمللی نیز اجازه فعالیت داده است تا توازنی میان کنترل دولتی و نیازهای یک جامعه در حال جهانی شدن ایجاد کند.
انواع مدارس چین و مقایسه با سایر نظامهای آموزشی
این چارچوب قانونی و اداری متمرکز، بستری برای رشد انواع مختلفی از مدارس فراهم کرده است تا نیازهای گوناگون جامعه را پوشش دهند.
۱. انواع مدارس در چین
مدارس دولتی (Public Schools): این مدارس که بودجه آنها توسط دولت تأمین میشود، ستون فقرات نظام آموزشی چین هستند. اکثریت قاطع دانشآموزان چینی در این مدارس ثبتنام میکنند. کلاسهای پرجمعیت، آموزش استاندارد و پاسخگویی مستقیم به اداره آموزش محلی از ویژگیهای اصلی این مدارس است.
مدارس خصوصی (mínbàn): این موسسات که با سرمایه خصوصی اداره میشوند، محبوبیت زیادی در میان طبقه متوسط و مرفه چین پیدا کردهاند. این مدارس میتوانند هم دانشآموزان چینی و هم خارجی را ثبتنام کنند و اغلب ترکیبی از برنامه درسی اجباری چین را با عناصر و روشهای تدریس بینالمللی ارائه میدهند. با اینکه انعطافپذیری بیشتری نسبت به مدارس دولتی دارند، اما همچنان تحت نظارت شدید دولت، به ویژه در اجرای برنامه درسی اجباری، فعالیت میکنند.
مدارس بینالمللی (International Schools): این دسته از مدارس که به سرعت در حال رشد هستند، پاسخی به تقاضای خانوادههای ثروتمند چینی است که به دنبال راهی برای فرستادن فرزندانشان به دانشگاههای معتبر خارجی هستند. این مدارس خود به چند دسته تقسیم میشوند:
مدارس ویژه فرزندان اتباع خارجی: اینها مدارس بینالمللی سنتی هستند که منحصراً دانشآموزان دارای گذرنامه خارجی را ثبتنام میکنند.
مدارسی با همکاری مشترک چین و کشورهای خارجی: این مدارس حاصل سرمایهگذاری مشترک شرکای چینی و خارجی هستند. آنها مجاز به ثبتنام شهروندان چینی بوده و معمولاً برنامههای درسی معتبر بینالمللی مانند دیپلم بینالمللی (IB)، A-Levels بریتانیا یا Advanced Placement (AP) آمریکا را ارائه میدهند.
مدارس خصوصی چینی با برنامههای بینالمللی: اینها همان مدارس mínbàn هستند که برنامههای مشخصی را برای ارائه یک برنامه درسی بینالمللی در کنار برنامه درسی چینی ایجاد کردهاند.
نگاهی مقایسهای: چین در برابر غرب
قرار دادن نظام آموزشی چین در کنار سایر نظامها، ویژگیهای منحصربهفرد آن را که ریشه در ارزشهای فرهنگی و اهداف اجتماعی متفاوت دارد، برجسته میکند.
مقایسه سیستم آموزشی چین و آمریکا: تضاد در اینجا کاملاً آشکار است. سیستم چینی اساساً معلممحور است؛ دانش از سوی یک معلم مقتدر به دانشآموزانی که نقش پذیرنده دارند، منتقل میشود. تأکید آموزشی بر دقت، حفظ اطلاعات و یادگیری طوطیوار برای کسب بهترین عملکرد در آزمونهای استاندارد است. در مقابل، سیستم آمریکایی عمدتاً دانشآموزمحور و مبتنی بر پرسشگری است. این سیستم برای خلاقیت، تفکر انتقادی و کاوش مستقل ارزش قائل است و معلمان بیشتر نقش تسهیلگر را ایفا میکنند. ارزیابی نیز جامعتر است و در کنار آزمونهای استاندارد مانند SAT یا ACT، مشارکت کلاسی، پروژهها و مقالات پژوهشی را نیز در بر میگیرد.
مقایسه سیستم آموزشی چین و بریتانیا: هرچند چین و بریتانیا هر دو برنامه درسی ملی دارند، اما مدارس بریتانیا در اجرای آن آزادتر هستند. در مقابل، سیستم چین بسیار متمرکز است و همه چیز حول محور آزمونها میچرخد. همچنین، آموزش ایدئولوژیک و سیاسی در چین اجباری و یکپارچه است، در حالی که در بریتانیا چنین چیزی وجود ندارد.
در نهایت، این مقایسهها نشان میدهد که سیستم آموزشی هر کشور آینه فرهنگ آن است. سیستم چین برای جامعهای طراحی شده که در آن نظم، سختکوشی و موفقیت گروهی اهمیت دارد. این سیستم معتقد است که تلاش و پشتکار از استعداد ذاتی مهمتر است. در مقابل، سیستمهای غربی، مانند آمریکا، برای جوامعی طراحی شدهاند که به استقلال فردی، خلاقیت و زیر سؤال بردن مسائل اهمیت میدهند. به همین دلیل، نمیتوان این دو سیستم را با معیارهای یکدیگر سنجید. هر کدام از آنها پاسخی متفاوت به این سؤال اساسی میدهند: «ما میخواهیم نسل آینده را برای چه هدفی تربیت کنیم؟»
کلام آخر
در یک کلام، سیستم آموزشی چین ماشینی بزرگ و منظم است که با یک هدف اصلی کار میکند: ساختن کشوری قوی و متحد. از مدارس ابتدایی تا آزمونهای سرنوشتساز کنکور، همه چیز برای پرورش نسلی سختکوش، منضبط و وفادار به اهداف ملی طراحی شده است. برای متقاضیان تحصیل در چین، کلید موفقیت این است که این فرهنگ را درک کند: آزمونها بسیار مهم هستند و احترام به ساختار و قوانین، حرف اول را میزند.
دانشگاههای چین فرصتهای فوقالعادهای ارائه میدهند، اما باید آماده باشید که خود را با این سیستم هماهنگ کنید. در نهایت، آموزش در چین آینه فرهنگ این کشور است؛ جایی که موفقیت کل گروه از موفقیت فرد مهمتر است و تلاش و پشتکار، باارزشترین ویژگی به شمار میرود.
